دوستي را بعد از بيست سال در خيابان ديدم ..
از ديدن هم بسيار خوشحال شديم بعد از ابراز خوشحالي و خوش و بش و احوال پرسيدن گفت:
فلاني تو بخشي از خاطرات خوب و شيرين مني، آن روزها جزو امن ترين روزهاي زندگي من است كه هنوز خاطراتش را با جزيياتي كاملا روشن به ذهن مي آورم.....
گوينده اين حرفها امروز آدم مهمي است در حرفه اش مطرح و نامي ست، وقتي اين حرفها را از چنين آدمي ميشنوي بي شك قلبت گرمميشود دلت روشن ميشود انگار چشمهايت بهتر ميبيند ، صرف نظر از اينكه آن روزها براي تو چگونه بوده و چه خاطراتي براي تو مانده!
ميداني چه ميگويم؟
منظورم اينست كه چقدر خوب است از رابطه ها دوستي ها آشنايي ها چنان حس گرم و سبكي در خاطر آدمها نقش ببندد كه بتوانند آنرا با خود ببرند هر جا كه مي روند..تا آنجا كه اگر روزي دوباره تو را ديدند آن حس همراهشان باشد.همين!
سيما رستگاران
١٤٠٠/٠٣/١٤